به نام خدای...

معرفی کتاب عروس مدینا     نوشته ی مونیکا هیث

پدر و مادرش را به تازگی از دست داده و پیش عمویش زندگی میکند. در آن جشن بود که با برن آشنا شد و سرنوشتش به کلی تغییر کرد. برن که ادعا می کرد سالها به دنبال او میگشته و حال که او را پیدا کرده به هر طریقی هم که شده او را با خود به قصرش در ایرلند میبرد . دیردر بعد از ورود به قصر با حوادثی شگفت زده میشود  و حتی به شوهرش هم شک میکند . او می ترسد از اینکه نکند شوهرش مسئول تمامی این اتفاقات باشد. او از آن نفرین میترسد اما به طور کامل هم قبولش نکرده است و با تردید حتی گاهی هم به آن فکر میکند . تا اینکه با پاتریک کوچولو ...

این خلاصه ای از داستان عروس مدینا نوشته ی مونیکا هیث است . کتابی که شاید سراسر خیال و خیال بافی باشد اما داستانی جالب و هیجان انگیز دارد . مبهم بودنش مرا به یاد کتاب ربه کا انداخت . خلاصه اگر در میان این شلوغی و روزمرگی به دنبال نوشته های جدید و رمان های خواندنی و هیجان انگیز می گردید بد نیست که به این کتاب نیز بیندیشید. حتی نام کتاب هم به خوبی برازنده ی آن است و شما با خواندن آن متوجه این موضوع خواهید شد . فقط یادتان باشد خوب نیست زود قضاوت کنید حتی هنگامی که این کتاب را می خوانید . پا به پای حوادث پیش روید و بگذارید داستان شما را به پیش براند نه قضاوت های سطحی و سریع شما.

با تشکر از شما دوستان عزیز