سخن هفتتتتتتتتتتتته!
گاهی گردش پرگار تقدیر در دست تو نیست...
باید بنشینی و نظاره کنی...
اما مرکز را که درست انتخاب کرده باشی
دلت قرص باشد دیگر هرچه میخواهد بچرخد....
باید بنشینی و نظاره کنی...
اما مرکز را که درست انتخاب کرده باشی
دلت قرص باشد دیگر هرچه میخواهد بچرخد....
پُــرم از اشـــکــ…
آنــقـَــدر کــه
دنـیـــــا بـایـد چتـــر بر سـَرش بگیـــرد
بـا احـتـیــــاط مـرا ورق بِـزند …..
هنوز مهر نیامده پاییزی پاییزی ام!
خدایـــــا
این بند دل آدم کجاست؟؟
ک گاهی با یک
اسم..
نگاه..
با حضور یک نفر..
و یا با یک لبخند “پاره میشود”
به نام خدای...
ای معنی عششششششششششششششششق مطلق
ای دختر ای نماد احساس خدا
ای کتاب عشق
همه ی روزهای سال روز توست
مواظب خودت پاکی عشق و احساست باش
روزت مبارک!
دختر
رویای شیرین زمانه
احساس ناب روزگار
مادر مهربان روزگاران آینده
دستان گرم عشق
مهربان به معنای واقعی
روززززززززززززززززززززززززززززززززززززت مبارک
به نام خدای ...
سخن هفته:
کودکی ما چـگونه سپری شد ؟
قصه های دوران کودکی مان یادتان هست؟ دنیای خیال انگیز حکایت های شبانه! یادتان هست چه شب هایی با چه داستان هایی به خواب رفتیم؟ امروز داشتم در تنهایی خودم برای تقویت حافظه مروری به آنها می کردم. دیدم عجب چیزهای مشکل داری به خوردمان داده اند.
شنگول و منگول، لاک پشت و خرگوش، چوپان دروغگو، خرگوش باهوش و شیر ظالم، شنل قرمزی،
3 بچه خوک، جک و لوبیای سحرآمیز، جادوگر شهر اُز، گربه چکمه پوش، هانسل و گرتل،
آلیس در سرزمین عجایب و ... شاید فقط قصد بزرگانمان این بوده که ما را در خواب کنند
و به قول خیام: «گفتندفسانه ای و در خواب شدند» ولی به چه قیمتی؟! اگر آن زمان
سیستم ممیزی برای پخش وجود داشت و به فکر پالایش محصولات و کنترل، کیفی برای ما
بودند باید کنار تمام آنها علامت 12+ می زدند و پخش مستقیم بازی ها را ول می کردندو
می چسبیدند به قصه های شب! همه این قصه ها یک جاییشان برای مخاطب خردسال و حتی
بزرگسال می لنگد پس تصمیم گرفتم یک کار ریشه ای انجام دهم و کنکاشی در یک یکشون
داشته باشم.
به نام خدای...
حتی خوردن کیکش هم چندش و وحشتناکه!
به نام خدای...
تفاوت نا محسوس پدرها و مادرها! هه هه
به نام خدای...
ای کفاصط از معصومیت بچه های مردم چه سوء استفاده ای میکنی!
عجب ژستی هم گرفتن طفلکی ها!
به نام خدای...
عجب باجناقی داری حاج فرهاد بدجور ترکونده!
به نام خدای...
کمک کردن من به بابام در زمان بچگی!
به نام خدای...
لاک پشت های نینجا در هنگام تولد! عجب نی نی هایی بودن!
به نام خدای...
در راستای طرح شنود تلفن های مردم در ایالات متحده!
به نام خدای...
کمک کردن من در بچگی به مامانم!
در آسانسورو باز کرده کوبونده تو
سر من از درد اشکم در اومده
می گه آخی دردت اومد؟
د نه د دیدم شب جمعه اس به یاد رفتگانمون افتادم یه دیده ای تر
کردم

می خواستم به یکی از دوستام زنگ
بزنم شمارشو یادم نمی اومد
به گوشی نیگا می کردم شاید یادم بیاد
بعد خواهرم اومده می گه می خوای زنگ بزنی؟
پ نه پ احساسی که بهش دارم یه حسه فوق العادست

آقو
ديروز زنمون ازمون پرسيد بهترين فيلمي که تو عمرت ديدي چي بود؟ گفتُم فيلم
عروسيمون،البته وختي از آخر به اول ديدُمش!گفت چرا از آخر به اول؟گفتُم
آخه ايجوري اول يه شام مفصل خورديم،بعد يه کم رقصيديم،بعد تو همه طلاهاتو
از دست و گردنت درآوردي دادي به مادرُم،بعد حلقه رو درآوردي دادي به
من،آخرشم سوار ماشين شدي رفتي خونه بابات!...آقو تا اينو گفتيم زنمون پريد
سرمون به حد مرگ مارو زد!ها ها ها ها ها ها...داغونم کردا له له شدم!
واقعاٌ اين که ميگن صداقت
بهترين راهه بسيار حرف مزخرفيه!! |